اخيرا درس تازه اي از زندگي گرفته ام:
بتي را كه خودت ساخته اي، اگر خيلي بهش نزديك بشي؛ بدجوري ميشكني و ميشكند و مي شكاندت.
يا بتي نساز يا اگر ساختي بدان كه بايد دور بماني و بپرستي. اين قانون اول بت پرستي است.
نزديك شوي يا بايد بشكني يا شكسته شوي يا هر دو با هم، اين هم قانون دوم بت پرستي است.
يا خودت را به نفهمي بزن و يا از هوشت و فهمت و شعورت استفاده نكن چون شكسته مي شوي، اين هم قانون سوم بت پرستي است.
از بت و بت سازي بايد ترسيد.
از كسي كه «ادعا مي كند: مثل ادعايش زندگي مي كند» بايد ترسيد. اصلا از خود «ادعا» بايد ترسيد.
از كسي كه قضاوت مي كند، از كسي كه توهين مي كند، از كسي كه كتك مي زند، از كسي كه سوء استفاده حسي و جنسي و مالي مي كند، از كسي كه رازي را افشا مي كند، از كسي كه سواد ندارد و نمي خواند، از كسي كه نفهم است، از كسي كه دزدي مي كند، از كسي كه قتل مي كند، از كسي كه دروغ مي گويد، از كسي كه ت*جاوز مي كند، از كسي كه تبهكار است و … نمي ترسم.
اما از كسي كه مي خواند و مي نويسد و ادعا مي كند كه هيچكدام از اين كارها را نمي كند و مي فهمد و اخلاق دارد و مدعي است «دانش زجرآور است» و «رفاقت» را مي فهمد و قضاوت نمي كند، مي ترسم. آنقدر ادعايش را باور كرده است كه خودش از خودش بت ساخته است. اين يكي ديگر خيلي وحشتناك است: خودت، خودت را بت كني.
آنقدر مي ترسم كه چند روزي است چنين آدمي و ادعاهايش تبديل به كابوس هاي شبانه ام شده اند.
همين که بتی ساخته شد بنده خواهید شد
ستایش می کنید بدون کوچکترین توجه از سوی اون
چی کار میشه کرد؟
گاهي بعضي اوقات، اوضاع بصورت طبيعي و يا مطابق ميل ما پيش نمي رود. بخصوص اگر سر و كارت با آدمها باشه. اغلب رفتار انسانها بقدري پيچيده ، مرموز و غير قابل پيش بيني است كه از فرط تعجب انگشت به دهان مي مانيم.
اميدوارم اينجور مسائل براي هيچكسي پيش نياد و روزي برسد كه تمامي بت ها شكسته شوند.
موفق باشید 🙂
خیلی راست می گی … کسی که تعصبی داره، دقیقا در همون نقطه، ضعفی هم داره!
hagh ba shomast
تجربه چند سال منو یه جانوشتی
خیلی خوب بود 🙂
جَبران خلیل جَبران جمله خوبی درباره ی موضوع عشق داره که میگه » از هم دور بایستید، همچون ستون های معبد که به تنهایی بهتر بار کشند».
گرچه دوری و دور ایستادن سخته و اراده ای قوی می خواد و من سال ها با این جمله جبران مشکل داشته ام اما امروز فکر می کنم شاید باید در این مورد دوباره فکر کنم.
شاید باید تنهایی و دوری را از نو تعریف کرد.
سلام بهار خانوم
فکر نکنم این بتی که توصیف کردی ، اینقدر ارزش داشته باشه که خودتو ناراحت کنی. از این جور بت ها زیاد پیدا می شن. و ما همیشه باید شاهد شکستن اشان باشیم.
شاد باشید و شاکر