نكنيد آقا جان، نكنيد! بابا نكنيد، من نميفهمم واقعا اين چه فلسفه اي است كه آقايون هنگام گريه كردن نسوان به او شكلات و آب قند و نبات داغ و آب نبات و شربت و شيريني تعارف ميكنند و تو بميري و من بميرم، طرف هم بايد بخورد؟
حالا اگر گزينه روزه بودن را هم در نظر نگيريم، من نميفهمم چرا بايد مزه شور اشك را قاطي اين شيريني چسبنده لزج بي مزه بكنيد و فرو كنيد در حلق آدم، مثل وقتي كه زندگي را زور چپان آدم ميكنيد؟ و گند بزنيد به حس و حال آدم؟ كه چي بشود؟ كه بفهميم خود زندگي هم به همين گندي است و مزه شيرينش بايد حتما كوفت آدم شود؟
خوب است وقتي كه خودتان در حال تماشاي فوتبال در حال انجام موج مكزيكي و هم ذات پنداري با فوتباليست هاي محترم هستيد يك نفر به زور در دهانتان يك عدد خيار تلخ بچپاند؟
مقدس بودن گريه براي نسوان همانند مقدس بودن فرياد شما هنگام گل زدن رونالدو است. خوب است وسط هوار شما داور گل سالم را آفسايد اعلام كند؟
خوب است يكي تو كله پاچه صبحانه روز جمعه شما يك مشت فلفل بريزد؟
خوب است يكي جمعه ساعت 7 صبح شما را از تخت پايين بكشد كه شير دستشويي را تعمير كنيد؟
اصلا خوب است وقتي يك عدد پست خيلي خيلي آموزنده و مفيد نوشتيد يا اوج هنر نويسندگي اتان را در آن پست به نمايش گذاشته ايد، يكي وبلاگ شما را هك كند يا كامنت بگذارد كه وبلاگ خوبي داري به من هم سر بزن؟؟
آقاي دايي محمد (كارفرماي اينجانب)! منظورم شما هم هستيد ها. آخر من وقتي دارم براي كار دانشگاهي ام مثل يك احمق زار ميزنم، شما چرا سعي ميكنيد براي آروم كردن من از كارهاي خلاف يكي از رفقاي فابريك اتون در دوران مجردي بگوييد و اينگونه به من درس ادب بدهيد كه زندگي ارزش اين قدر غصه خوردن ندارد و …؟؟ بعد هم من را مجبور كنيد به نوشيدن بدترين نوشيدني دنيا: چاي با قند؟؟؟ شما مگر نميدانيد من در عمرم به تعداد انگشت هاي دست چايي نخوردم؟ تازه اونهايي هم كه خوردم بدون قند بوده. آن وقت الان شما فكر ميكنيد مثلا من خيلي خوب شدم و الان كلي خوشحالانه به خانه برميگردم و شما از اين حس سوپرمنانه خود كلي مشعوف هستيد كه يك ضعيفه را ياري نموديد؟
خب نميشد بگيد: اشكالي ندارد حالا خيلي سخت نگير؟
اگر خود شما جاي من بوديد و داشتيد از دست صاحبخونه اتون به زمين و زمان فحش ميداديد، من هم از دوست فاحشه ام براي شما مي گفتم؛ ادب ميشديد؟ يعني درس عبرت مي گرفتيد كه نبايد غصه بخوريد؟ خب نكنيد ديگر! نكنيد!
————————————————————————————————-
پي نوشت: چرا ما ايراني ها (زن و مرد) نميتوانيم و توانايي اش را نداريم كه يك نفر را در بحران كمك كنيم؟ بلد نيستيم در مواقع بحراني روحيات كسي را درك كنيم و سعي كنيم كه بهش كمك كنيم؟ من اين ضعف را در مردها بيشتر ديدم تا در زن ها.
وضعيتي رو كه توصيف كرديد به نظرم بيشتر وقت ها بخاطر اينه كه آدمها درست ياد نگرفتن كه چگونه حس همدردي شون رو به ديگران نشون بدن، بخصوص از طرف مردها به زن ها . تمام اينها هم بخاطر اينه كه آموزش درستي در اين گونه موارد نديده ايم ، بنابراين زياد نبايد انتظار داشته باشيم ديگران رفتار مناسب رو از خود نشون بدن.
يكي از كارهايي كه در چنين وضعيتي مي توان انجام داد اينه كه به طرف مقابل بگوئيم و يا به طريقي نشون بديم كه اين رفتارش با قصد و هدفشون منطبق نيست (كار درست رو به سوپر من نشون بديد، نگذاريد با رفتارش كه منشاء خير خواهانه هم دارد شما رو اذيت كند)
راه ديگه اينه كه جلوي هر كسي حس و حال خودتون رو نشون نديد، تا از رفتار اشتباه اونها در امان باشيد. به هر حال در اين جامعه بيمار و گرفتار خيلي نبايد انتظار داشته باشيد همه چي درست پيش بره .
شاد باشيد . از طرف عمو محمد.
بهار: ممنون و مرسي از لطف اتان. راستش فكر كنم شما هم متوجه منظور من شديد و فكر كنم بهتر از من توصيف كرديد ماجرا را. البته خودتان هم فرموديد «سوپرمن». سوپرمن هيچوقت قبول نميكنه كه اشتباه مي كند و بدتر شما را وارد دردسر ميكند. در ضمن كدوم ضعيفه اي تو اين مملكت جرات دارد روي احساس سوپرمني آقايون دست بگذارد؟ من يكي كه جراتش را ندارم.
در ضمن شرمنده اگر كه چند تا از غلط هاي املايي نظرتان را درست كردم. راستش اين موضوع برايم خيلي مهم است.
بهار خانم سلام
درباره دوتا كلمه مي خواستم با اجازه شما صحبت كنم: يكي واژه سوپرمن وديگري واژه ضعيفه.
به نظرم سوپر من هاي فعلي واقعا» قلابي شدن و ديگر قادر نيستن نقش خود رو به درستي بازي كنن. اطلاق واژه سوپرمن براي آقايون اشتباهه، در حال حاضر ، همه ما نيازمند كمك به يك ديگر هستيم، فارغ از جنسيت.
دوم اينكه من از واژه ضعيفه هيچ خوشم نمي ياد، اين واژه خيلي بار منفي داره، و در دنياي امروز ديگر مصداقي نداره و يك نوع توهين به جامعه زنان محسوب مي شود( وارد بحث تاريخي اون نمي خوام بشم ).
از اصلاح غلط هاي املايي ممنونم ولي برام جاي سئوال داره كه نظر من رو چگونه در قسمت بالا مي توانيد اصلاح كنيد. ضمنا» كاشكي غلط هاي املايي رو برام مشخص مي كرديد تا دوباره تكرار نكنم. از لطف و محبت شما بسيار سپاسگزارم.
بهار: درقسمت نظرات مديريت وبلاگ مي شود نظرات را تغيير داد. در بلاگ اسپات هم چنين گزينه اي هست اما من خيلي وارد نيستم. غلط هاي املايي هم خيلي چيز مهمي نبود بيشتر جا انداختن يكي دو تا حرف بود.
سلام بهار جون
من میرم یه گوشه تنهائی گریه می کنم و اجازه دخالت به کسی نمی دم.
اینم یه راهیه دیگه !
شما انتظار همدردی داشتید و اون آقا به شما راه حل نشون دادند.این است تفاوت مردان و زنان.
بهار: عزيزم من هم از اون دخترهايي نيستم كه مرتب گريه كنم و … اين آقا دومين مردي بود كه اشك من را ديده بود (نفر قبلي فقط صداي گريه ام را شنيده بود) 😛 بنابراين من هم حالا خيلي ديگر همه كس را به زندگي ام وارد نميكنم اما اون موقع ديگه واقعا كم آورده بودم و …
راستش بيشتر ايراد از همون چيزي هست كه محمد گفت: عدم توانايي مردها در ابراز همدردي با زن ها. اين البته فقط مختص اين آقا كه واقعا من از ته قلب دوستش دارم نيست. اكثر مردهايي كه من ميشناسم اين مشكل را دارند. معمولا وقتي تو داري از مشكل خاصي حرف ميزني يا گريه ميكني و … (مخصوصا وقتي گريه ميكني) مردها دست و پاشون رو انگاري گم ميكنند و … يك چيزهايي مي گويند بهت كه من بهشون مي گويم: جفنگ 😉 اين مثلا همدردي هست. قسمت بدتر ماجرا اين است كه وقتي رگ سوپرمني اشون گل ميكند كه ديگه واقعا فاجعه ميشود اصلا يك چيزي ميگويند نگو و نپرس، مثل اينكه ميخواهي بروم مثلا استاد دانشگاه اتان را دستش را بشكنم و …؟؟؟ :)) (من وقتي اين رو شنيدم وسط گريه ميخنديدم اشكم هم مي آمد) باور كن خيلي هم جدي ميگويند، نه اينكه شوخي كرده باشند، و يه جوري ميخواهند كه زودتر تموم شه ماجرا؛ يا مثلا ميگويند خوب برو بزن تو گوشش بگو: مرتيكه …. (بخشيد سانسور شد، اينجا زن و بچه مردم رد ميشوند 😉 )
جذابيت ماجرا در اين است كه اگر بهشون بگي آقا جان اين كارت حالا همچين هم درست نبوده و اينا، طوفان كاتريناي آخرالزمان به پا مي شود و … تازه تو رو هم متهم ميكنند به اينكه تو اصلا لياقت محبت و كمك را نداري و … اصلا يه كاري ميكنند بنشيني از دست خودشون هم گريه كني (ايكون موي سر كنون)
خلاصه كه ما عوالمي داريم با اين آقايان مذكر كه خيلي هم كول هستند 😉 كلا كه فعلا آقايان براي من تبديل شدند به يك فان بزرگ زندگي 😉
,واااااااااااااااااااااااااااااااااااااای دارم دیونه میشم.
تو رو به خدا اینقدر خودتون و تحویل نگیرید.
ما دوست داریم گریه کنیم و شما ها نمی ذارید ؟ ما می خواهیم بخندیم شما ها نمی ذارید؟و ازین جنگولک بازیا.
ما مردای بدبخت نمی دونیم چه کار باید بکنیم تا شما نسوان محترم از دست ما ها راضی بشید.
ابراز محبت کنیم فکر می کنید چه خبره و طاقچه بالا می ذارید!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تحویل نگیریم داد میزنید که ای خدا چرا در حق ما کوتاهی شده و میرید عضو انجمن فیمینیست ها می شید که شب تا صبح اجداد این مردای بد بخت بیچاره رو بگید.
آخه ما به کدوم ساز شما ها برقصیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بندری بزن!!!!!!!!!!!!!!! ها بیا !!!!!!جونونم !!!!بلرزون و برقصون.
از شوخی گذشته از جماعت دخترا بی معرفت تر خودشون.
من هنوز مجردم و مامان داره برای ته طاقاریش می ره خواستگاری. ولی به جان اون یه دونه دختر خالم که خیلی دوسش دارم من اونقدر که از شما زنها می ترسم از دراکولا نمی ترسم.
شبتون پرتقالی و روزتون سرشار از عطر بارون سحرگاهی
بهار: مخاطب اين پست كساني بودند كه اينگونه برخورد مي كردند، مسلما «شما» نبوديد (مگر آنكه شما هم اينگونه برخورد مي كنيد)، اين نوشته مثل اين مي ماند كه بگوييد: » آي كساني كه دزدي ميكنيد، اين كارتان اشتباه است.» مسلما مخاطب اين پست شمايي كه دزدي نمي كنيد نيست، مخاطب كسي است كه دزدي مي كند.
اگر دقت كنيد من در پي نوشت هم گفتم كه «زن ها و مردها» توانايي درك صحيح همديگر را ندارند اما مردها بيشتر. بنابراين به رفتار ناصحيح زن ها هم اشراف دارم. يك چيزي را هم بهتر است در مورد زن ها بدانيد، زن ها وقتي گريه مي كنند دوست ندارند كسي مجبورشان كند كه ادامه ندهند، بيشتر نياز به همدردي دارند! شايد حتي يك جمله «من ميفهمم» كافي باشد؛ نه اينكه مثل كارفرماي من براي همدردي داستان زندگي دوستش را تعريف كند لااقل مي توانست داستاني در مورد دانشگاه دوستش تعريف كند. مثل وقتي كه مردها مي روند در غار تنهايي اشان و دوست ندارند كسي مزاحم اشان بشود اما خانم ها مرتب بهشان گير ميدهند و مزاحم خلوت اشان مي شوند.
نظرتان در مورد فمينيست ها هم محترم هست. اگر به چنين چيزي معتقد هستيد، لااقل تلاش كنيد در مورد زنان اطراف اتان به گونه اي برخورد كنيد كه فمينيست نشوند، در مورد ساير زنان هم امور را بسپاريد به مردان اطراف آن ها. در ضمن كلمه «فمينيست» صحيح است نه «فيمينيست».
اميدوارم در امر خواستگاري موفق باشيد و ازا ينكه وقت گذاشتيد و اين نوشته را خوانديد ممنون هستم و روزتان هم شاد.
سلام بهار خانونم.
حالت چه طوره؟ اگه شاک نمی زنی می خوام ازت یه چند تا سوال بپرسم در مورد خصوصیات دخترا؟
اگر دوست داری جواب بده تا سوالاتم رو بگم؟
بهار: اولا كه نظر من در اين مورد اصلا مهم نيست، به اين دليل كه من مشاور و روانشناس و كارشناس نيستم؛ همان طور كه شما اگر در مورد اخلاق مردها نظري بدهيد مطمئنا كامل و هميشه برقرار نيست در مورد نظر من هم در مورد خانم ها همين موضوع صادق است. به نظرم اگر كمي مطالعه كنيد يا حتي در همين اينترنت سرچ كنيد به جواب هاي خوبي خواهيد رسيد (گرچه ممكن است كه همه آنها درست نباشند)
دوما ايميل را گذاشته اند براي همين كار. اينجا وبلاگ است نه چت روم.
بابا خانوم دکتر اینم ایمیلم.
jb_2007_63@yahoo .com
منتظر نسخه های پر مغزتون هستم.
بهار: منظورم ايميل من بود. من سوالي از شما ندارم و همچنين كاري با شما ندارم كه ايميل بزنم. به گمانم شما با من كار داريد.